کمی از زمان و مکان آیین زرتشتی فاصله میگیریم.

حدود دو هزار سال پس از آن پسری در سرزمین بابل چشم به جهان میگشاید که هنوز درباره پیشینه خانوادگی اش اطمینانی نیست. میگویند از اشرافزاده ها و نوادگان اشکانی است و پاره ای نیز مادرش را مسیحی میدانند.

مانی، یبامبر نقاش، در جوانی با ندایی که خود از سوی پدر بزرگی _ آفریدگار- میداند به سوی خاور ره توشه میبندد. از آنجا به دربار ساسانیان راه مییابد سپس تا خاور، ترفان و مرز چین میرود و در نهایت در زندان ساسانیان چشم از جهان فرو میبندد. مانی شاید نخستین پیامبری است که دست کم به ادعای خود خود دست به قلم میبرد و گفته ها و آموزه های آیینش را مینگارد. آیینی که شاید بتوان آن را برداشتی کلی از آیینهای زرتشتی، بودایی، مسیحی و گنوسی دانست. همچنان که خود او نیز عنوان میدارد که پدر بزرگی فرستادگانش را به زمین فرستاده و سپس به زرتشت، بودا، عیسی، و خودش به عنوان آخرین فرستاده زروان اشاره میکند._ مانی پیامبران یهود و حتا موسی را قبول ندارد_

آیین مانی تا سده ها و چه بسا هزاره ها، به حیات زیرزمینی خود ادامه میدهد. تا آنجا که در اوایل سده یازده میلادی رد پای آن را میان جماعتی ربانی در ایتالیا و جنوب فرانسه نیز پی میگیرند. ونیز ردی از آن را در عرفان ایرانی اسلامی میتوان دید.




برچسب ها : اسطوره شناسی ایین مانی,